سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش که با هم باشیم
 

من می گویم

باران در فصلش رحمت است

ولی . . . . .

بی موقع اش

موجب دلتنگی

شدید می شود

دلم گرفت

چه باران بی موقعی. . . . . . .

 

 

 

 

 

خدایا این نا شکری را پای دل گرفتگی عجیب من بگذار

دلم گرفته است . . . . .

 

 

 

 

یا علی


[ سه شنبه 89/6/2 ] [ 4:49 عصر ] [ فلفل ] [ نظرات () ]

همه چیز ترسناک شده

همه چیز کثیف شده است

آدم های توی خیابان

ماشین ها

بزرگراه

گربه ها

پرندگان

آخ خدایا

سایه ی شبحی بزرگ

بر من سنگینی

می کند

همه عجیب شده اند

دلم از این دنیا گرفته است

از آدم هایش

از موجوداتش

آخ خدایا

این آخ را از ته دلم می  گویم

نمی توانم نفس بکشم

خسته شدم

خسته

همه چیز مصنوعی و کثیف است

حتی لیلی ها مجنون ها هم کثیف شده اند

زمین دارد حالش به هم می خورد

از این همه کثافت

نفرت

.

.

.

تو خودت می دانی چاره چیست

تو می دانی دوای این درد چیست

تو می دانی سایه ی نبود چه کسی

بر دوش زمین سنگینی می کند

تو می دانی

تو می دانی که نوش دارو بعد از مرگ زمین فایده ای ندارد

آخ خدایا

من می ترسم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یا مهدی

 


[ دوشنبه 89/6/1 ] [ 11:27 عصر ] [ فلفل ] [ نظرات () ]

دلم چای می خواهد توی نعلبکی های مادر بزرگ که دورش نقاشی داشت

دلم از آن هندوانه های قرمز با آن تخمه های گنده می خواهد

دلم فندوق و بادام بوداده می خواهد

دلم خرمای مغز گردویی می خواهد

دلم لواشک خانگی مادر بزرگ را می خواهد

دلم هوای سرد چله ی زمستان را می خواهد

دلم برفی می خواهد که ارتفاعش تا زانو هایم باشد

دلم میوه ی خشک شده می خواهد

دلم مهمانی های خانوادگی بزرگ شب یلدا را می خواهد

دلم کاغذ ها کاهی می خواهد

دلم نان بربری داغ می خواهد

دلم پنیر شور می خواهد

اصلا دلم چیزی غیر از چیز هایی که دارم را می خواهد

به نظر شما همه چیز بدلی نشده؟؟؟؟؟؟


[ یکشنبه 89/5/31 ] [ 3:8 صبح ] [ فلفل ] [ نظرات () ]

لعنت بر هر چی رابینسون کروزوئه است

الهی

جزبلاق بزنه این رابینسون کروزئه

بدبختم کرد این رابینسون کروزئه

الهی نابود شه این رابینسون کروزئه

دنیایی رو از  دست خودش راحت کنه این رابینسون کروزئه

منو مشنگ کرد این رابینسون کروزوئه

بیماری مونگولیسم گرفتم از دست رابینسون کروزوئه

پیشنهاد می کنم نخونید کتاب رابینسون کروزوئه

قصه ی احمقی که همش دنبال دردسر می گردد

لعنت بر هر چی رابینسون کروزوئه ی احمق

لطفا با من بلند تکرار کنید

رابینسون یه مشنگه

اینو علی دایی گفته

با من تکرار کنید. . .

پینوشت1 : لطفا در هر کجا کتاب رابینسون کروزوئه ی احمق ( لعن الله علیه) را دیدید. . . ابتدا کتاب را خریده و سپس در آتش بیندازید و سوختن این خزعبلات را مشاهده بفرمایید

پینوشت 2 :با انجام این کار نوجوان بیچاره و بدبختی را نجات خواهید داد (لطفا شما هم در این امر خداپسندانه شرکت فرمایید)

و باز هم با هم همه یک صدا می گوییم:

رابینسون یه مشنگه

اینو علی دایی گفته

 

 

 

 

 

 

 


[ پنج شنبه 89/5/28 ] [ 3:1 عصر ] [ فلفل ] [ نظرات () ]

دوست دارم رمضان را

 

 

 

 

جدا از همه ی شلوغ کاری های آدم بزرگ ها رمضان حال و هوای دیگری دارد.

 

 

 

 

همین

 

 

 

التماس دعا

 

 

 

یا علی مدد

 


[ چهارشنبه 89/5/20 ] [ 1:53 عصر ] [ فلفل ] [ نظرات () ]

چرا او سروده است که. . . .

از دل برود هر آن که از دیده برفت

چرا ؟

مگر می شود؟

پس یاد و خاطره چه می شود؟

دلم می گیرد

می ترسم

نکند . . .!!!؟؟؟؟

عاشقی که این شعر را سروده

یا پلاسیده است

یا نا امید.

من امید دارم

خاطرات من شکست این جور شعر ها را نمی خورند

نه

من امید دارم

من از دل نمی روم با این که از دیده های او بسیار دور تر از آنم

او مرا نمی بیند اما

مرا دوست دارد

من با یاد او و با خاطره اش زندگی خواهم کرد

من او را فراموش نخواهم کرد

او هم من را

هرگز . . .

!!!!!!!!!!!!!!!!!

از دل نرود هر آن که از دیده برفت


[ سه شنبه 89/5/19 ] [ 12:23 صبح ] [ فلفل ] [ نظرات () ]

من اگر شما را نداشتم می مردم

جمله ای آشنا.

جمله ای که به مینی فولی ها و هدیوم ها مینی عاری فا ها گفتم.

جمله ای که می خواستم بلند وسط اردوگاه فرحزادی فریاد بزنم .

ولی به جایش آوای پنالتی گل مفته را سر دادم

با فولی بودم

می لرزیدیم

یخمون بود

و باز

شاید از هیجان بلند فریاد می زدم

پنالتی گل مفته . . .

 و منتظر می شدم

تا بشنوم

بشنوم صدای فولی را

بشنوم صدای دوستانم را

تا یقین پیدا کنم

که تنها نمی مانم

که چناچه ها و

و قندیل ها

و پنالتی ها و اینبروفسکی ها تنهایم نمی گذارند

پلک هایم سنگین شده است

می خواهم بخوابم ولی

 تصویر خنده های فولی

و سینه خیز های قیچی

و دفتر آبی

و دیوانگی کوثر از جمله ی برازنده ی پنالتی. .  

نمی گذارند چشم هایم را ببندم

زیر سنگینی پلک هایم دارم له می شوم

اما این قدر خوشحالم

که می خواهم بار ها و بارها خاطراتم را با کسی مرور کنم

می خواهم بگویم

بگویم که چه احساس خوبی بود زمانی که می گفتم پنالتی گل مفته

و می شنیدم

اینو علی دایی گفته

من نپلاسیدم

فولی نپلاسیده

من یقین دارم که هیچ کس ادعای دوستی ندارد

دوست دارم بگویم که اسم عبدوی نازنین صلوات دارد

یا بگویم راز بین

من 

فولی

عبدو

و نرگسی را

دوست دارم از خوشحالی فریاد بزنم

دوست دارم به دوستانم بگویم چطورید متوری؟

دوست دارم به رخ بکشم

به رخ تمام کسانی که در این اردو حضور نداشتند

آهای. . .

من  نپلاسیدم

دنیا پلاسیده است ولی من فولی، هدی،کوثر،عبدو،عارفه،نرگسی، فیل کوچک،ضحی،متنی،لیل،شوجی،صابره،عطا،رهبر،موج اف ام،مازمور و . .. وتمامی کسانی که امروز با ما خواندند پنالتی را  . . نپلاسیده اند.

برای آخرین بار می خواهم صدایتان را بشنوم

پنالتی گل مفته

اینو علی دایی گفته 

صلوات

(عبدو ی نازنینشو توی دلم گفتم)

 

علی علی


[ یکشنبه 89/5/17 ] [ 1:19 صبح ] [ فلفل ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 111
کل بازدیدها: 388784